احتمالا تجربه این را داشته‌اید یا شنیده‌اید که دانشجویان تحصیلات تکمیلی وقتی به یک دانشگاه خارجی درخواست پذیرش می‌دهند بعد از مدت‌ها گشت و گذار رشته و گرایش و استاد مورد نظرشون رو انتخاب می‌کنند و بعد گام بعدی را برمی‌دارند، بگذریم که در ایران بعد طی کنکور تازه دانشجو متوجه می‌شود چه دانشگاهی قبول شده و گرایش و علایق پژوهشی هر استاد چیست و چه بسا در این مرحله در دوراهی انصراف یا گرفتن مدرک پیش می‌رود.
من اما تجربه‌ی متفاوتی داشتم یعنی از قبل از ورود می‌دانستم چه اساتیدی با چه علایقی در دانشگاه هستند و تلاشم معطوف به رسیدن به این دانشگاه با آن دلایل خاص بود! بعد از دو سال تحصیل و آزمون و خطا پی به علاقه‌ام بردم اما گویا اینجا ایران است و همیشه چیزهایی وجود دارد که در یک‌قدمی رسیدن جاده را منهدم می‌کنند! حال نمی‌دانم خوشحال باشم و امیدوار که هنوز اساتیدی وجود دارند که پای‌بند اخلاقیات‌اند و هدفشان بودن افراد با تخصص مشخص در کار است و نه انحصار پایان‌نامه و رساله به سود شخصی یا ناراحت باشم از استادی که امید دانشجو را ناامید می‌کند و نمی‌داند این مصلحت اندیشی‌ها رغبت را از پژوهش دانشجو می‌گیرد! خوش‌حال باشم که جنگ آخر را اول راه انداخت تا مصمم‌تر و با دلایل متقن مسیرم را انتخاب کنم یا ناراحت باشم که چند ماهی این فرایند پژوهش به تعویق افتاد و در ادامه با دلهره‌ای که اگر فلان سوال به پژوهشم اضافه شود چه اساتیدی اضافه یا حذف می‌شوند؟!
به خودش می‌سپارم چرا که امروز از خودش خواسته بودم بهترین را رقم بزند.
توکلت علی الله. 

مشخصات

آخرین جستجو ها