مستمع بحثی هستم از دوستان نه چندان مذهبی پیرامون یکی از دوستانشان که اقامت لندن گرفته! اینکه مهاجرت دلِ گنده» نمی‌خواهد بلکه پول می‌خواهد! اینکه خودش را به آب و آتش زد تا رفت و حال پست‌های دلتنگی و کاش ایران بودم» را میگذارد! اینکه چرا شخصی که اینجا مذهبیون را، دین را و خدا را قبول نداشته، در جشن کریسمس شرکت می‌کند و انجیل می‌خواند! اینکه چگونه کشیش آن‌جا را می‌پرستد اما وقتی ایران بود خدا را منکر می‌شد! و جالب‌تر اینکه این فصل سال همان به اصطلاح خارجی‌ها هم از سرمای هوا کلاه بر سر دارند بعد این دوستشان سلامتی را خرج آزادی می‌کند که بدون شال و کلاه خیابان ها را طی طریق می‌کند!

به راستی با خودمان چند چندیم؟


مشخصات

آخرین جستجو ها