تاکنون از بچههای فامیل پرسیدیم تو مدرسه چیا یادگرفتن؟ پرسیدیم کدوم درسها رو بیشتر دوست دارن و چرا؟ پرسیدیم آزمایشهای کتاب علوم رو انجام میدن یا نه؟ تاکنون از کنکوریهای فامیل پرسیدیم از خوندن کدوم درس لذت بردن؟ پرسیدیم چرا میخوان برن دانشگاه؟ پرسیدیم میخوان چی بخونن؟ تاکنون از دانشجوهای فامیل پرسیدیم کلاسهاشون چقدر مفید بودن؟ پرسیدیم چند تا کتاب خوندن؟ پرسیدیم چی میخواستن از دانشگاه و چی بدست آوردن؟ پرسیدم به کجا دارن میرن؟ پرسیدیم چرا دنبال ارشد گرفتن و دکترا گرفتن؟
نه نپرسیدیم!
فقط پرسیدیم؛ کلاس چندمی؟، امتحانات کی تموم میشن؟، برا کنکور هم میخونی؟ رتبهات چند شد؟ دانشگاه چی قبول شدی؟ ترم چندی؟ ترمت کی تموم میشه؟ کی فارغالتحصیل میشی؟ ارشد کنکور ندادی؟ کجا قبول شدی؟ چی قبول شدی؟ یعنی چیکاره میشی؟ کی دفاع میکنی؟ یعنی دکترا نمیخونی؟ کی کنکور دکترا داری؟ خب دکترا گرفتی پس چرا کار نداری؟
اینقدر با این سوالات ذهن ما رو جهت دادند که پایان امتحانات رو جشن میگیریم! که بعد از کنکور دوست داریم کتابها رو آتیش بزنیم! که فقط به فکر رتبهایم! به فکر قبولیایم! به فکر رسیدن به هدفی هستیم که دیگران برامون ساختن! اینقدر به دنبال مدرک گرفتنیم که برامون مهم میشه مدرک کدوم دانشگاه رو داریم میگیرم! که هفتههای آخر کلاسها رو تعطیل میکنیم! که شب امتحان باید جور یک ترم نخوندن رو بکشیم که قبول شیم! که پایان ترم رو از خوشحالی پرواز میکنیم! که هر کاری میکنیم وارد ارشد شیم! که دفاع رو آزادی میدونیم! که فقط مدرک رو میخوایم نه علم رو!!!
اما همیشه همینطوری نمیمونه! و همه اینطوری نبودن و نیستن و نخواهند بود.
بعضی وقتها جلوی همهی آرزوهای برساخته دیگران میایستی و انتخاب میکنی! که میگذری از بعضی درسهای بدرد نخور و وقتت رو صرف شادیهای کوچک میکنی! که انتخاب میکنی و میرسی! و اگر بعد از رسیدن فهمیدی مسیرت این نبوده شجاعت به خرج میدی و مجددا بسم الله میگی! که همهی سردرگمیها رو به جون میخری تا راهتو پیدا کنی! که .
که برای یک بار هم شده به علم به ما هو علم نگاه کنی! که لذت ببری از مباحث کلاس! که حیفت بیاد غایب شی! که امتحان رو برای امتحان نخونی! که موقع امتحان مجددا صوت کلاسها رو بذاری و با تک تک جملهها سیر و سلوک کنی! که لذت ببری! که درد بکشی! که بنیان فکری رو متلاشی کنی! که در بند نمره نباشی! که غصه بخوری از تموم شدنها! که غصه بخوری بعد از ۱۷سال تحصیل به این مرحله برسی که.
که بعد از عمری اتلاف عمر! فکری بشیم کدام بار بر زمین مانده را من میخواهم بردارم؟
چه کنم که اگر در مسیرم، بمانم و اگر نیستم به مسیر برگردم؟
درباره این سایت